جدول جو
جدول جو

معنی شیشه جانی - جستجوی لغت در جدول جو

شیشه جانی
(شی شَ / شِ)
حالت و صفت شیشه جان. نازک مزاجی. (یادداشت مؤلف) :
سالم از سنگلاخ تن یک بار
با همه شیشه جانی آمده ام.
صائب تبریزی (از آنندراج).
از کمان نرم بر من زور چندین می رود
شیشه جانیهای من دارد شلائین دست را.
صائب تبریزی (از آنندراج).
رجوع به شیشه جان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیشه کاری
تصویر شیشه کاری
شغل و عمل شیشه کار، تزیین دیوار یا سقف خانه با قطعه های کوچک شیشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشه گانی
تصویر پیشه گانی
پیشه گری، پیشه وری
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به شاه جان، نام مرو که پایتخت خراسان بوده است، (دزی ج 1 ص 717) : شمس المعالی دو هزار مرد از کردان شاهجانی بمدافعت او فرستاد تا او را از آن حدود ازعاج کردند، (ترجمه تاریخ یمینی)، رجوع به شاه جان شود
لغت نامه دهخدا
ظاهراً به پارچه های لطیفی که از مرو بدست می آمده است اطلاق شده و در قرن دهم این کلمه بطور مطلق به معنی قماش لطیف بکار رفته است، (دزی ج 1 ص 717 بنقل از لطایف ثعالبی ص 119)
لغت نامه دهخدا
(شی شَ / شِ نَ / نِ)
اطاق آینه کاری. (یادداشت مؤلف) :
همچو سنگ منجنیقی آمدی
آن سخن بر شیشه خانه او زدی.
مولوی.
رفتم به شیشه خانه و چیدم به پیش او
الوان زجاج پر می گلرنگ یک قطار.
ارادت خان واضح (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ)
پیشه وری: باب چهل و چهارم اندر آیین ورسم دهقانی و هر پیشه گانی. (ص 9 منتخب قابوسنامه)
لغت نامه دهخدا
(شی شَ / شِ)
عمل و صفت شیشه باز. (یادداشت مؤلف). شعبده بازی با گوی و ساغر. (ناظم الاطباء). فنی است از رقاصی که رقاصان شیشه و صراحی پر از آب و گلاب بر سر گذارند و رقص بنیاد کنند و با وصف حرکات رقص شیشه از سر نمی افتد و اگر بیجا شود به حرکات اصول بر گردن و بازو بگیرند و نگاه دارند. (آنندراج) (غیاث) ، عملی مانند سینما. قسمی سینما در قدیم که اصل سینمای امروزین است. چیزی شبیه به سینمای امروز ولی فانوس خیال نیست چه فانوس خیال همین شهر فرنگ امروز است. این بازی جزو بازیهای ریدک خوش آرزو آمده و مراد قسمی سینما بوده که با شیشه و نورمی کرده اند و فانوس خیال نوعی از آن است و جام باز و جام بازی نیز همان است. (یادداشت مؤلف) :
بر آن شیشه دلان از ترکتازی
فلک را پیشه گشته شیشه بازی.
نظامی.
فغان زین چرخ کزنیرنگسازی
گهی شیشه کند گه شیشه بازی.
نظامی.
برون آمد ز پرده سحرسازی
شش اندازی بجای شیشه بازی.
نظامی.
شیشه بازی ّ سرشکم نگری از چپ و راست
گر به این منظر بینش نفسی بنشینی.
حافظ.
شکسته بر سر هم از ره شوخی و بیباکی
هزاران دل به مشق شیشه بازی شاهد نازش.
شفیع اثر (از آنندراج).
، حقه بازی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شی شَ / شِ)
مقابل سنگ جان. کنایه از نازک مزاج. (آنندراج). آنکه بسیار احتیاط سلامت و جان خویش کند. (امثال و حکم دهخدا) :
تاجر ترسنده طبع شیشه جان
در طلب نی سود بیند نه زیان.
مولوی.
هر شیشه جان خزینۀ اسرار عشق نیست
ناموس شیشه ای است که در بار عشق نیست.
صائب تبریزی (از آنندراج).
رجوع به شیشه دل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیشه سازی
تصویر شیشه سازی
عمل و شغل شیشه ساز شیشه گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه کاری
تصویر شیشه کاری
عمل و شغل شیشه گر، محل شیشه گر شیشه گر خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشه گانی
تصویر پیشه گانی
پیشه وری: باب چهل و چهارم اندر آیین و رسم دهقانی و هر پیشه گانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه بازی
تصویر شیشه بازی
حیله گری، شعبده بازی با گوی و ساغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه جان
تصویر شیشه جان
آنکه بسیار احتیاط سلامت و جان خویش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشه گانی
تصویر پیشه گانی
پیشه وری، پیشه گری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
Glass, Glassy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
en verre, vitreux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
玻璃的 , 玻璃状的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
זכוכית , מזוגג
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
กระจก , เหมือนกระจก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
ガラスの , ガラスのような
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
cam, cam gibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
ya glasi, kama glasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
kaca, seperti kaca
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
유리의 , 유리 같은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
aus Glas, glasig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
काँच का , काँच जैसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
van glas, glasachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
de vidrio, cristalino
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
di vetro, vetrato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
de vidro, vítreo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
szklany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
скляний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
стеклянный , стекловидный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
কাঁচের , কাচের মতো
دیکشنری فارسی به بنگالی